اندیشکده من

اندیشه ها و تأملات من در حوزه های فرهنگی اجتماعی، مدیریت و...

اندیشکده من

اندیشه ها و تأملات من در حوزه های فرهنگی اجتماعی، مدیریت و...

اندیشکده من

هَل یَستَوِى الَّذینَ یعلَمونَ و الَّذینَ لایَعلَمونَ
آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمیدانند یکسانند ؟

«اهل مطالعه و اندیشه باشیم»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

این متن در ماهنامه رشد معلم (آذر 96) منتشر شده است


کلیشه سازی، فرایندی دائمی و ضروری در ذهن انسان است. زیرا جهان پیرامون ما بزرگ‌تر و پیچیده‌تر از آن است که بتوانیم به‌تنهایی نسبت به تمامی مسائل، اتفاقات و شگفتی‌هایش اطلاعات کسب کنیم. همه‌ی ما به‌طور روزانه با حجم زیادی از اطلاعات طبقه‌بندی‌شده  مواجه می‌شویم که حاصل دیده‌ها و شنیده‌های دیگران است، از اطلاعات در مورد خوب یا بد بودن کیفیت غذای یک رستوران گرفته تا احتمال جذاب نبودن مسافرت به منطقه‌ای خاص. اریک ژیویان روان‌پزشک و مدیر پروژه‌های ارتباطی دانشگاه هاروارد معتقد است، همه‌ی انسان‌ها نیاز دارند در ذهن خود طرح‌واره‌ها و تصاویری را نسبت به اشیاء، افراد و حتی موقعیت‌های جغرافیایی گوناگون ترسیم کنند، این کار کمک می‌کند تا افراد احساس کنند در زمینه‌های مختلف قابلیت سخنرانی و نظر دهی دارند و جهان اطراف خود را به‌خوبی می‌شناسند. با توجه به آن‌که عمده اطلاعات لازم برای خلق این طرح‌ها و تصاویر در هر فرد از طریق رسانه‌ها به دست می‌آید، بنابراین طبیعی است که ذهن ما مرتب در دام کلیشه‌های رسانه‌ها بیفتد. (پاک سرشت 1393)

بنابراین ذهن در فرایندی تقلیل گرایانه، مفاهیم و رویدادهای متنوعی که قابلیت فروکاست به یک جمله یا مفهوم ساده دارند به کلیشه ذهنی تبدیل می‌کند. بسیاری از قضاوت‌های ما درباره‌ی امور پیرامونی ما بر مبنای کلیشه‌های ذهنی است که پیش‌ازاین و از دوران کودکی  شکل‌گرفته است. به‌مرور آموخته‌ایم که اگر از چیزی دود بلند می‌شد آن را داغ و سوزان بیانگاریم یا هر جانور خزنده و حشره‌ای را موذی و یا خطرناک به‌حساب آوریم. کلیشه‌ها با تکرار تجربه‌های تائید کننده، تقویت می‌شود و تا وقتی نمونه‌های نقضی مشاهده نکنیم و یا با کلیشه‌ی متفاوتی مواجه نشویم بعید است آن را انکار کنیم. اما این شیوه‌ی تفکر قالبی و کلیشه‌ای تا چه حد دقیق و صحیح است؟

از بازنمایی تا کلیشه

در مقاله‌ی پیشین به بحث بازنمایی به‌عنوان روش نمایش واقعیت‌ها از زاویه دید رسانه‌ها پرداختیم. اگر رسانه یا رسانه‌ها در بازنمایی یک واقعیت، به شکل خاص اصرار بورزند و در طول زمان و به اشکال مختلف آن را تکرار نمایند، می‌توانند آن بازنمایی را به یک «کلیشه» تبدیل کنند. به‌بیان‌دیگر، رسانه، راه‌های مجسّم کردن برخی گروه‌ها، هویت‌ها و موقعیت‌ها را به ما می‌آموزد. زمانی که این تصوّرت با مردم ارتباط پیدا کنند، با عنوان «کلیشه» تعریف می‌شوند. کلیشه‌سازی نوعی بازنمایی است که در آن، هر بار به یاد یک مفهوم، شخص یا گروه می‌افتیم، بلافاصله کلیشه ساخته‌شده توسط رسانه‌ها در ذهن ما می‌آید و در قضاوت و تصمیم‌گیری‌های ما نسبت به افراد و اتّفاقات پیرامونمان تأثیر می‌گذارد. نکته قابل توجه در شکل گیری کلیشه، عنصر «تکرار» است. تکرار باعث می‌شود گیرندة پیام به‌طور ناخودآگاه دست به تعمیم بزند. «تعمیم در ذهن مخاطب، هدف اصلی رسانه در کلیشه سازی است». روشن است همة افراد یک گروه، مثلاً ایرانی‌ها یا پزشکان، یک گونه نیستند، ولی رسانه‌ها با تکرار و ایجاد تعمیم در ذهن مخاطب، همة اعضای یک جمع را به یک گونه در ذهن گیرندگان پیام، قالب می‌زنند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۶ ، ۱۶:۳۱
سید امیرحسین هاشمی

تعریف رسانه شناسی:

اصطلاح جدیدی است که در سال 1979 در کتاب قدرت روشنگری اولین بار استفاده شد.

تحت این عنوان رسانه شناسی عرصه ای از تحقیق ایجاد شد،که فیلسوفان ،مورخان کناب ،نظریه پردازان که در حوزه زیبایی شناسی کار می کردند و محققان اطلاعات و ارتباطات در یک نقطه به هم رسیدند که آن نقطه رسانه شناسی است.

رسانه شناسی در واقع ترکیبی از علم تاریخ،جامعه شناسی،روانشناسی فلسفه ،علم تکنولوژی است.

رسانه شناسی در صدد است کارکرد رسانه را در تمام اشکالش از دوران بسیار دور(گذشته) تاکنون آن را بررسی کنند

مثال: در خصوص صرفه جویی،افرادی را در تلویزیون میارن که در خصوص صرفه جویی را در زوایای مختلف صحبت کند ولی رسانه شناس میاد تحقیق میکند  در مورد T.V یا روزنامه و بررسی میکند که بازخوردها را ببیند.

یا Facebook بحرانش زیاده و رسانه شناس بر اساس بررسیهای انجام شده به تمامی اینها رسیده است.

تعریف رسانه:

در مفهوم ارتباطاتی آن، عاملی است که می تواند پیامی را به مخاطب انتقال دهد. این عامل از شکل های ابتدایی نمادین آغاز می شود و در جامعه مدرن به شکلی نهادمند تحت عنوان رسانه های تصویری،شنیداری و مطبوعات تعریف می گردد.

کارکردهای اصلی رسانه ها:

از ویژگی مهم رسانه ها نهادی بودن آنها است.به این معنا که پیام درون یک نظام منسجم ارتباطی و با هدف اثرگذاری بر آگاهی های مخاطب تهیه و ارسال می شود.

هارولد لاسول، در تحقیقات خود در سال 1967 سه کارکرد عمده برای رسانه ها برشمرد:

1-نظارت بر محیط به معنی جمع آوری و توزیع اطلاعات در مورد رویدادهای محیط اطراف ،هم در داخل و هم خارج یک جامعه خاص،این امر تا اندازه ای،نظیر آن چیزی است که عموماً به مثابه اداره و هدایت اخبار مورد نظر قرار می گیرد.

2-ایجاد همبستگی در جامعه در واکنش به محیط: همبستگی در اینجا شامل تفسیر اطلاعات مربوط به محیط و توصیه در مورد نحوه رفتار در واکنش به این رویدادها است.این فعالیت تا حدودی به عنوان ویرایش یا تبلیغ سیاسی شناخته می شود.

3- انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر: لاسول می گوید که انتقال فرهنگ معطوف به منتقل کردن اطلاعات،ارزشها و هنجارهای اجتماعی از نسلی به نسل دیگر یا از اعضای یک گروه به تازه واردهای آن گروه است.این امـر عموما به مثابه فعالیت آموزشی شناخته شد.


ضمنا "چارلز رایت "به این سه کارکرد مقوله تفریح و سرگرمی را اضافه کرد.


رسانه شناسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۶ ، ۱۶:۱۳
سید امیرحسین هاشمی

سر توماس گرشام مشاور مالی ملکه الیزابت در اواسط قرن شانزدهم میلادی بود.  

در آن دوران سکه هایی با کیفیت و عیار بالا، و سکه هایی با عیار پایین تر، ولی هر دو باارزش اسمی یکسان مورد استفاده قرار می گرفتند.

البته برای مردم عادی تمیز و تشخیص آنها از یکدیگر آسان نبود ولی برای متخصصین تمیز آنها از یکدیگر ممکن بود. 

گرشام به ملکه تذکر داد که رواج این دو سکه همزمان با ارزش اسمی یکسان باعث می شود پول های خوب توسط مردم در منزل نگهداری و یا ذوب شده و به خارج کشور صادر گردیده و از گردونه مبادلات خارج میگردد و مردم فقط پول های بد را مورد استفاده قرار میدهند. به اصطلاح پول بد پول خوب را از بازار خارج می کند.

 bad money drives out good 

این قانون به نام قانون گرشام معروف گردید. 

بعدها کاربرد این قانون به موارد دیگری گسترش یافت. 

مثلاً در باب تقاضای کالای دست دوم گفته می شود کالای بد کالای خوب را از گردونه بازار خارج می کند. 

در باب تقاضای بیمه هم گفته می شود چنانچه برای ریسک مشخصی، قیمت یکسان برای همه گروه های ریسکی در نظر گرفته شود، مشتریان بد (پرریسک) مشتریان خوب (کم ریسک) را از گردونه متقاضیان بیمه خارج می سازند. 

⚜️ اما مصداق این قانون جالب، در خصوص مدیران اجرایی است. دیده می شود در جوامعی که فساد و عدم شفافیت زیاد است، مدیران بد مدیران خوب را از میدان بِدَر می کنند. 

زیرا در جامعه ای که شفافیت و شایسته سالاری حاکم نباشد، بهایی که جامعه برای مدیران لایق، قایل می شود 

(ارزش اسمی مدیران لایق و اندیشمند و متعهد)، در بهترین حالت همانند مدیران نالایق و غیرمتعهد است.

لذا صندلی های مدیریت های کلان از این مدیران لایق خالی شده و برای مدیران نالایق کنار گذاشته می شود. از طرفی دیگر، دسیسه‌ها و تلاش های مدیران غیر متعهد برای کسب این کُرسی ها، خروج مدیران پرتلاش و لایق و متعهد را تسریع می‌ بخشد.این افت چند سالی هست که گریبان مدیریت کشور را گرفته است !!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۶ ، ۱۴:۵۸
سید امیرحسین هاشمی

قبلا در مورد اهمیت آموزش و پرورش و ضعف های آموزش و پرورش کشورمون گفتم ...

یکی از ضعف های عمده ای که آموزش و پرورش ما دارد این است که دانش آموز خروجی آن دارای مهارتهای زندگی و مهارتهای شغلی به صورت کاربردی نیست .

به عبارت دیگر آموزش و پرورش به دانش آموزان سبک زندگی را یاد نمی دهد و ایشان را برای ورود به جامعه آماده نمی کند.

شاید جالب باشد اگر بدانید در آموزش و پرورش بسیاری از کشورهای توسعه یافته ، بیشتر وقت دانش آموزان به خصوص در دوران ابتدایی و راهنمایی صرف بازی و فعالیت های گروهی شاد و آموزش سبک زندگی می شود . حال آنکه دانش آموزان ما بیشتر زمان خود را در مدرسه صرف یادگیری درس های تئوری و حفظیات و مطالب حجیم و اضافی می کنند و در عین حال از یادگیری خیلی از دانش ها و فرهنگ سازی ها و مهارتها که برای ورود به جامعه و زندگی به آنها نیاز مبرم دارند ، محروم هستند .

با این مقدمه به نظر شما آموزش و پرورش به ما چه چیزهایی را یاد نمی دهد ؟

چند مورد که به ذهن من می رسد را ذکر می کنم :

- آموزش و پرورش به ما ضرورت و اهمیت مطالعه و یادگیری را یاد نمی دهد و بالعکس دانش آموزان را از کتاب گریزان می کند .

- آموزش و پرورش به ما ضرورت تغذیه صحیح و اهمیت توجه به سلامتی را یاد نمی دهد .

- آموزش و پرورش به ما اهمیت ورزش روزانه را یاد نمی دهد . 

- آموزش و پرورش ما به ما فن بیان و ارتباطات موثر را یاد نمی دهد . 

- آموزش و پرورش به ما صحیح و منطقی انتقاد کردن و انتقاد پذیری و قدرت تحمل حرف مخالف را یاد نمی دهد . 

- آموزش و پرورش به ما طریقه ارتباط منطقی با جنس مخالف با رعایت حدود و ادب را یاد نمی دهد .

- آموزش و پرورش به ما در مورد ازدواج و اهمیت آن و زندگی مشترک و ارتباطات با همسر و مدیریت احساسات چیزی یاد نمی دهد .

- آموزش و پرورش به ما جمع گرایی و کار تیمی را یاد نمی دهد و دانش آموزان را فردگرا بار می آورد .

- آموزش و پرورش به ما تفکر کردن و مهارتهای آن و پژوهش را یاد نمی دهد و دانش آموزان را در این زمینه تنبل بار می آورد .

- آموزش و پرورش به ما صحبت کردن به زبان انگلیسی را یاد نمی دهد . 

- آموزش و پرورش به ما مهارت های مالی و هوش مالی و مدیریت مالی را یاد نمی دهد . 

- آموزش و پرورش به ما هدف گذاری ، برنامه ریزی ، توانایی حل مسئله و تلاش کردن برای رسیدن به اهداف را یاد نمی دهد .

- آموزش و پرورش به ما بسیاری از مسائل روانشناسی را یاد نمی دهد . 

و ...

شاید مواردی هم به ذهن شما بیاید که می توانید در قسمت کامنت اضافه کنید .


ریشه بسیاری از مشکلات و آسیب های اجتماعی امروزی ما در عدم یادگیری مسائل بعضاً ساده فوق است . 

به نوجوانان و جوانان عزیزی که این پست را می خوانند توصیه می کنم که با مطالعه و تلاش و استفاده از کلاس های فوق برنامه و مشاوره و بهره مندی از کمک افراد خبره در زمینه های مختلف ، موارد فوق را در خود تقویت کنند تا در آینده با مشکلات کمتری مواجه گردند . (توسعه فردی)


آموزش و پرورش حرفه ای باید در وهله اول سبک زندگی را به دانش آموزان و آینده سازان کشور یاد دهد و ایشان را برای ورود به جامعه آماده کند ولی آموزش و پرورش ما ...


انتخاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۶ ، ۱۴:۳۳
سید امیرحسین هاشمی

 

کمی تفکر !
 
یکی از مشکلاتی که در حال حاضر در جامعه و کشور ما وجود دارد جناحی شدن و وجود تعارض و خط کشی های چپ و راست (یا همان اصلاح‌طلب و اصولگرا ) است!
چرا باید همه چیز را با دید سیاسی و جناحی نگاه کنیم ؟! 

 

 
از من زیاد سوال می شود یا قضاوت می شود که تو چپی هستی یا راستی ؟ و من می گویم هیچ کدام، بالا !!! و من از این خط کشی های سیاسی بسیار ناراضی هستم و این دوقطبی سازی را به صلاح کشور نمی دانم ! در انتخابات ها هم با تفکر خودم و با در نظر گرفتن صلاح کشور به افرادی از هر دو جناح رأی داده ام ...!

جناح چپ و راست ما هر دو دارای نیروها و مدیران ارزشمندی هستند و البته آدم های ناکارآمد و افراطی و احساسی و هم در هر دو جناح وجود دارند ...

لذا در دولتها و مجلس های گذشته هم اشتباهاتی وجود داشته است و هم کارهای مثبت که نباید نادیده گرفته شود !

بسیاری از اشکالات و اشتباهات هم به خیلی از مسائل فرهنگی و ساختاری بازمی گردد و صرفاً نمی شود یک جناح را محکوم کرد!

به نظر من نباید با روی کار آمدن یک جناح ، نیروهای ارزشمند و بعضا با تجارب گرانبهای جناح دیگر از صحنه مدیریت کشور خارج شوند...

این جناح بازی ها باعث می شود بسیاری از منابع انسانی ارزشی کشور عملا اوت شوند و خیلی از تجارب بلا استفاده بمانند ، خیلی از طرح ها ناقص بمانند و خیلی از بودجه ها به هدر روند و ... !

به نظر من باید در شرایط فعلی کشورمان آن هم با این همه بدخواهان خارج از مرزها ، اتحاد ملی به وجود آید و همه با هم متحد شوند و با بسیج منابع و امکانات ، فقط به رشد و توسعه ایران عزیز فکر شود .

حال آنکه بازی های سیاسی و خط کشی های آن در این شرایط بسیار به کشور لطمه می زند و بعضا باعث می شود منفعت طلبی جناحی ارجح منافع ملی قرار بگیرد .

در انتخابات ها و در جنگ به قدرت رسیدن جناحی ، بسیار بداخلاقی ها و دروغ ها و تهمت ها دیده می شود که متاسفانه این فرهنگ از بالا به پایین هم منتقل می شود و باز هم متاسفانه در سطوح پایین تر این دعواها و مشاجرات به محیط مقدس خانواده ها و محیط های همکاری و جمع دوستان نیز کشیده می شود و سبب کدورت های بسیاری می شود . ( آسیب های اجتماعی )

نگاه تعصبی و احساسی و صرفا دنبال کردن اخبار یک طرفه و ایجاد تنش و دامن زدن به اختلاف در جامعه مضر است.

به یاد بیاوریم. رفتار سیاست زده، دوقطبی ساز و نفرت پراکن برخی افراد را در حوادث مشابه:

حادثه پلاسکو - معدن گلستان- حمله داعش به تهران- و حالا در زلزله کرمانشاه ...

چقدر زمان خواهد برد تا فرهنگ سیاسی ایران، ادراک کند در هر حادثه ای، همدلی، آرامش و کمک به آسیب دیدگان اولویت اصلی است؟ 

 

در اینجا این بیان از رهبر فرزانمون به ذهنم خطور کرد که فرمودند :

(مقام معظم رهبری: بنده معتقد به اصولگراى اصلاح طلبم؛ اصول متین و متقنى که از مبانى معرفتى اسلام برخاسته، با اصلاح روش ها به صورت روز به روز و نو به نو )

با این تعریف ، ای کاش که همگی مسئولین ما اصولگرای اصلاح طلب باشند...

 

 
امیدوارم با نگاه علمی تر به مدیریت کشور و دور شدن از این شرایط احساسی و با اتحاد ملی و زیر سایه رهبری مدبرانه و هوشمندانه رهبر انقلاب همه به رشد و توسعه ایران عزیز فکر کنیم ...


این کلیپ دیرین دیرین هم خیلی خوب و با زبان طنز حرف دل ما رو زده که توصیه می کنم دیدنش رو از دست ندید :

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۶ ، ۱۵:۵۱
سید امیرحسین هاشمی

به نظر من یکی از بزرگترین مشکلات کشور در حال حاضر ضعف های بزرگی است که در سیستم آموزش و پرورش ما وجود دارد. 

در کشورهای توسعه یافته ، به آموزش و پرورش اهمیت بسیاری داده می شود و در خیلی از این کشورها بالاترین بودجه کشور صرف آموزش و پرورش آن می شود چرا که آینده کشور در سایه تربیت و آموزش نسل جدید است و عدم توجه به این موضوع یعنی عدم توجه به آینده یک کشور و یک ملت ! 

اما در کشور ما به جرات می توان گفت که وزارت آموزش و پرورش دارای کمترین بودجه ها و کمترین توجه ها هست در عین حال به دلیل سیستم های غلط و قدیمی آن بسیاری از این بودجه ها به هدر می رود و تلاشی در جهت تغییر و اصلاح ساختار آن دیده نمی شود . معلم ها و دانش آموزان همواره ناراضی و بی انگیزه هستند و کارایی و اثربخشی در آن دیده نمی شود و بسیاری از استعدادها در آن به هدر می رود . 

برخی از مشکلات و ضعف های عمده آموزش و پرورش ما عبارتند از :

1- حافظه محور بودن دروس و عدم توجه به پژوهش در آموزش و پرورش ما

2- ناکارآمدی کتب درسی (حجم زیاد - وجود مطالب زائد - به روز نبودن و ... )

3- همچنان وجود غول کنکور که ذهن و وقت دانش آموزان را به شدت درگیر خود می کند .

4- عدم توجه به آموزش مهارتها و سبک زندگی به دانش آموزان (دانش آموزان برای ورود به جامعه آماده نمی شوند)

5- عدم توجه به  زیباسازی و امکانات فیزیکی در مدارس به عنوان خانه دوم دانش آموزان

6- عدم توجه به معیشت و منزلت معلمان و بالا بردن جایگاه و مقام معلم در فرهنگ جامعه

7- بزرگ شدن ساختار آموزش و پرورش و بوروکراسی اداری در آن و درگیر بودن مدیران با سیستم فعلی به جهت پاسخگویی و عدم تفکر به تحول و تغییر (نیاز به تغییر و تحول در ساختار)

8- درگیر بودن سیستم آموزش و پرورش با سیاسی بازی (با دید علمی و تخصصی آموزش و پرورش اصلا نباید سیاسی باشد)

9- عدم وجود هدایت تحصیلی علمی و مطلوب و قرارگیری دانش آموزان در مسیرهای اشتباه و سوخت استعدادها

10- عدم توجه به جذب نیروی انسانی نخبه و عدم وجود بحث تربیت و آموزش نیروی انسانی خبره برای آموزش و پرورش 

و ...

در پست های آتی بیشتر و تفصیلی تر بندهای فوق را بررسی خواهم کرد .


در سنوات اخیر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نگاشته شده است که کارشناسان با مطالعه آن این سند را علمی و خوب ارزیابی می کنند ولی خبری از اجرای جدی و باانگیزه و سازمانمند آن نیست و وزرای آموزش و پرورش اخیر ما نیز با آن سلیقه ای برخورد کرده اند.

به امید آن که روزی با جدیت به تحول در آموزش و پرورش کهنه و فرسوده کشور همت گمارده شود . 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۶ ، ۱۷:۳۷
سید امیرحسین هاشمی

💎 سال ها پیش نخست وزیر مالزی یا پدر مالزی مدرن دکتر ماهاتیر محمد در دوران تصدیش اقدام به گلچین هزار دانشجوی خبره کرد و آنان را به دانشگاه های معتبر اروپایی و آمریکایی صرفا جهت تحصیل در گرایش های مختلف مدیریتی اعزام کرد بله صرفا برای تحصیل در رشته های مدیریتی!چرا که او اعتقاد داشته است در ابتدا می بایست مدیر تربیت کرد و در مرحله بعد تکنسین و پزشک و ....

بی جهت نیست که از نخست وزیر اسبق انگلستان تاچر نقل شده است که اگر قرار بود نخست وزیران ممالک و کشورها نیز همانند فوتبالیست ها خرید و فروش شوند بی گمان ماهاتیر محمد گرانترین نخست وزیر دنیا بود....

اینکه امروز از مدیریت به عنوان عرصه جدید رقابت ذکر میشود به دلیل آن است که در دنیای کنونی حضور در عرصه رقابت لزوما داشتن منابع کافی و وافی نیست بلکه این هنر استفاده از آن منابع است که اهمیت آن بدون شک در این روزگار چندین برابر شده است.


─═हई ईह═─

پ.ن : به نظر من یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما ، فقدان دانش مدیریت علمی در مدیران ما و به روز نبودن ایشان در این زمینه است که سبب می شود بسیاری از منابع سوخت شود ، کارکنان دانشی از دست بروند ، انگیزه ها کاهش یابد ، خیلی حفره ها برای افراد سودجو ایجاد شود ، سازمان ها دچار افت شوند و در عرصه رقابت جا بمانند و ...
و همچنین انتصابات 
غیر علمی و بعضا سیاسی و پارتی بازیها در حوزه مدیریت باعث فاصله گرفتن از مدیریت علمی می شود .

در محیط پرتلاطم امروزی ، وجود مدیریت علمی یک ضرورت است که باید بدان توجه شود و بدون شک مدیریت علمی می تواند سبب تحولات شگرفی در کشور باشد . 

ان شالله که در آینده شاهد آن باشیم . 

ماهاتیر محمد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۶ ، ۱۱:۳۰
سید امیرحسین هاشمی